loading...

بودن

تو راه برگشت از مسیر پیاده روی همیشگیش قدم می‌زد. سرش رو به سمت بالا گرفته بود و محو تماشای شاخه‌ها و برگ‌های درختان سرسبزِ مسیر بود. تا بالاخره نگاهش به روبه‌ر...

بازدید : 4
دوشنبه 17 فروردين 1404 زمان : 14:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بودن

تو راه برگشت از مسیر پیاده روی همیشگیش قدم می‌زد. سرش رو به سمت بالا گرفته بود و محو تماشای شاخه‌ها و برگ‌های درختان سرسبزِ مسیر بود. تا بالاخره نگاهش به روبه‌رو افتاد.لبخند رو لبش نشست. آدم مورد علاقه‌ش اونجا منتظرش بود.


فکر کنم برای بعد از یه مدت طولانی همینقدر خوب باشه..

برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 3
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 10
  • بازدید کننده امروز : 10
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19
  • بازدید ماه : 51
  • بازدید سال : 594
  • بازدید کلی : 594
  • کدهای اختصاصی